شهرداری الیگودرز

www.AligoudarzCity.ir

چرا تهديد رهبر انقلاب اثر کرد؟

تاریخ 1348/10/11 | پرینت

چرا تهديد رهبر انقلاب اثر کرد؟

 


روابط عمومی شهرداری الیگودرز به نقل از روزنامه خراسان : رهبر انقلاب صبح چهارشنبه در بياناتي صريح و شديداللحن نسبت به هرگونه بي احترامي به حجاج ايراني و بدن هاي مطهر جانباختگان فاجعه منا به عربستان سعودي هشدار دادند و تاکيد کردند: در صورت ادامه اين موذي گري ها «عکس العمل ايران خشن و سخت خواهد بود.» معناي اين جمله را از 2 منظر مي توان تحليل کرد:

 

 

نخست اين که قطعا پيام اصلي اين تهديد ، «تهديد نظامي» عليه عربستان است که شرط استفاده از آن «ادامه بي احترامي به حجاج ايراني» است. منطق آن نيز کاملا آشکار است؛ هر ايراني در هر جاي ايران بايد تحت حمايت و پشتيباني قاطع نظام اسلامي قرار داشته باشد. در اين ميان حجاج ايراني در سرزمين وحي که ممکن بود هنوز هم با خطر رفتارهاي خارج از عقل سعودي ها مواجه باشند به طريقه اولي در شرايط کنوني بايد تحت حمايت همه جانبه نظام قرار داشته باشند. البته خبرهاي رسمي رسيده از عربستان به خصوص نوع مراودات دولت اين کشور با مقامات کشورمان که در مکه و مدينه به سر مي برند و عقب نشيني سعودي ها در موارد مختلف در همان ساعات اوليه پس از هشدار رهبري و نيز مشاهدات برخي زائران در مکه و مدينه از نوع رفتار با برخي حاجيان ايراني نشان مي دهد که اين بيانات و هشدار صريح اللحن رهبر انقلاب کار خود را کرده است و سعودي‌ها دارند همکاري مي کنند، به خصوص در بخش مربوط به شناسايي و نقل و انتقال پيکر جانباختگان.

 

 

نکته دوم اين است که لايه هاي پنهان و چه بسا پر وزن تر تهديد رهبر انقلاب عليه عربستان نشانه اش بيشتر به متحدان غربي آل سعود بوده است. آمريکايي ها، فرانسوي ها و انگليسي ها روابط نزديکي با عربستان دارند و در اين ميان به خصوص آمريکايي ها که قبلا ( در تابستان 2013) هشدار رهبر انقلاب در ماجراي سوريه را جدي گرفتند، شايد پيش از هر متحد ديگر عربستان جدي بودن ايران را در اين تهديد درک کنند. در سال 2013 رهبري تنها يک جمله درباره سوريه گفتند: «اين آتش افروزي همچون جرقه اي در انبار باروت است.» همين تهديد تلويحي کافي بود تا آمريکا که حتي براي حمله به سوريه ساعت و زمان تعيين کرده بود، آشکارا مواضعش را تغيير داد و بگذريم که اين روزها آمريکا حتي از مواضع اصولي ترش درباره سوريه عقب نشيني کرده و مي خواهد خود را به ايران و روسيه در اين ماجرا نزديک کند!

 

آن ها مي دانند که اگر ايران تصميم بگيرد اقدامي انجام دهد و آن را علنا اعلام کند، حتما پاي اجراي آن خواهد ايستاد و در مرحله نخست اين جديتِ ايران، آمريکا و منافع او در منطقه به شدت به خطر خواهد افتاد. در حقيقت رهبر انقلاب با موضع صريح درباره فاجعه منا، آن را از يک اتفاق بين ايران و عربستان (که سعودي ها اصرار داشتند آن را در همين سطح نگه دارند) خارج کرده و رنگ منطقه اي و بين المللي به آن دادند تا ساير بازيگران فرامنطقه اي نيز بدانند اگر عزت ايراني در هر نقطه اي از جهان به خطر بيفتد منافع آن ها نيز در امان نخواهد بود .

 

اما اين مواضع صريح 2 زمينه مهم نيز دارد.

 

1 – هشدار صريح ايران به عربستان که به سرعت با عقب نشيني سعودي ها مواجه شد در شرايطي بيان مي شود که به قول روزنامه «الاهرام» مصر، «منطقه و جهان با يک ايران متفاوت مواجه است.» نفوذ گفتماني و نيز سياسي – دفاعي ايران در منطقه ديگر چيزي نيست که کسي بتواند به راحتي از آن بگذرد. اين موقعيت ويژه ايران باعث شده تا کشورمان در چند مسئله مهم از جمله مقابله با تروريسم در سوريه، عراق، لبنان و يمن، جلوگيري از حمله نظامي آمريکا به سوريه، مواجهه با طرح آمريکايي تجزيه کشورهاي منطقه از جمله عراق و ... قدرتمند ظاهر شده و اجازه پياده شدن طرح هاي غربي را ندهد. اتکاي رهبر انقلاب در اين بيانات صريح به همان جنسي از قدرت است که باعث شد «پس از 12سال کشمکش غربي ها با پذيرش صنعت هسته اي ايران» تسليم خواسته مرد مي شوند که براي خواسته شان مقاومت کرده اند. در حقيقت اتکاي رهبر انقلاب به «اقتدار ملت ايران» است. اقتداري که البته برايش بهاي سنگيني پرداخته ايم اما حالا زمانش هست که از اين اقتدار براي حفظ حرمت و عزت حاجيان خود استفاده کنيم.

 

2- شايد خيلي بازگشت به عقب باشد اما لازم است که روزهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي را به ياد بياوريم؛ روزگاري که گروه هاي مختلف مسلح و ضد انقلاب بر سر آن چه سهم خود از ايران مي خواندند با انقلاب نوپاي مردم مظلوم ايران درگير شده بودند. مردم بي گناه را سر مي بريدند،مساجد را آتش مي زدند و... هرکسي گوشه‌اي از اين خاک را گرفته بود و ادعاي مالکيتش را داشت. در اين وانفسا صدام هم که بر اريکه پوشالي قدرت اعراب سوار بود به هزاران کيلومتر مربع از مرزهاي ما دست انداخت. هيچ کس در جهان نه سلاحي به ما مي داد و نه صدايمان را مي شنيد؛ دريغ از يک متر سيم خاردار ناقابل! مردان و زنان ايران در کوچه هاي شهرهاي دور و نزديک از مرزهاي غرب، قرباني موشک هاي صدام مي شدند تا هزينه انقلاب و استقلال خواهي شان را بدهند. هيچ کس اما در جهان حتي يک قدم براي آن مظلوميت ها برنداشت. هيچ کس صداي مردم ما را نشنيد، جز خودمان که ايستاديم و ناچار شديم آن قدر خود را از درون قوي کنيم تا ديگر کسي در شهر مرزي ما نيايد و از فتح پايتخت سخن بگويد و ايراني‌ها را تحقير کند! حالا حاجيان ما هم حکم همان مردم مظلوم روزهاي نخست پيروزي انقلاب را دارند. کسي نه صدايشان را شنيد، نه آبي به آن ها داد، نه امدادگري بالاي سرشان آمد. حتي سازمان ملل که براي هر اتفاق کوچک و بزرگ «کميته حقيقت ياب» مي سازد و نتايج درست و غلط آن را چماق بر سر برخي ها مي کند، نگفت در منا چه شده است! درست مانند حکايت همان غواصان؛همان غواصان دست بسته؛ نه آبي، نه دست و پا زدني...فقط لحظات سخت جان دادن و ثانيه هاي شيرين عروج الي ا... .

 

موخره ام طولاني شد اما لازم است که به ياد بياوريم از کجا به کجا رسيده ايم. امروز اگر با يک تهديد شفاهي ما حساب کار دست غربي ها و متحدان بي تدبيرشان در منطقه مي آيد، نه به خاطر لبخندهايي است که زده ايم، نه! بلکه به خاطر قدرتي است که «مقاومت» مان به ما داده است؛ و چه کساني بهتر از مردم مظلوم ايران که حالا ثمره اين مقاومت را برداشت کنند.